حاشیهنشینی یک از آسیبهای مهم اجتماعی بوده که بیش از 80 سال است در جامعهٔ ما بروز کرده و تمهیداتی که تاکنون برای رفع آن به کار گرفتهشده، کارساز نبوده است. هدف از این تحقیق، واکاوی ریشههای این پدیده در تاریخ معاصر ایران و سیر تحولی آن است. این مقاله با مراجعه به منابع تاریخی و با انجام یک تحقیق سندی ریشههای ساختاری این پدیده را ...
بیشتر
حاشیهنشینی یک از آسیبهای مهم اجتماعی بوده که بیش از 80 سال است در جامعهٔ ما بروز کرده و تمهیداتی که تاکنون برای رفع آن به کار گرفتهشده، کارساز نبوده است. هدف از این تحقیق، واکاوی ریشههای این پدیده در تاریخ معاصر ایران و سیر تحولی آن است. این مقاله با مراجعه به منابع تاریخی و با انجام یک تحقیق سندی ریشههای ساختاری این پدیده را موردبررسی قرار داده و سیر تحول آن را با مراجعه به آمارهای رسمی بررسی کرده است. نظریهٔ مورداستفاده نظریهای است که زاهد در سال 1365 در کتاب حاشیهنشینی معرفی کرده و بر اساس آن تحقیقهای متعددی در مورد مهاجرت و مهاجرتهای منجر به حاشیهنشینی به انجام رسانده است. در این مقاله روشن میشود که ریشههای حاشیهنشینی در طرز ساختار سازی توسعه در ایران است که از میانههای دورهٔ قاجار آغاز شده و در دوران پهلوی دوم و با برنامههای توسعهٔ آمریکائی تشدید شده است. بعد از انقلاب اسلامی به علت تغییر ندادن برنامههای تمرکزگرای توسعه و تلاش درترمیم روبنایی برنامهها و توانمندسازی ساکنین مناطق حاشیهنشین تغییراتی صورت گرفته، اما همچنان این پدیده باقی مانده و روزبهروز بر ابعاد آن افزوده شده است. در انتها مقاله به تلاشهای صورت گرفته برای تغییر مسیر توسعه، رشد و پیشرفت و استفاده از راهبرد غیر تمرکزگرا میپردازد.