نوع مقاله : تخصصی
نویسندگان
1 دانشیار گروه مدیریت دانشگاه علوم انتظامی امین
2 دانشجوی دکتری مدیریت پیشگیری از جرم دانشگاه علوم انتظامی امین
چکیده
کلیدواژهها
سبک زندگی را میتوان به مجموعهای از رفتارها تعبیر کرد که فرد آنها را به کار میگیرد تا نهتنها نیازهای جاری او را برآورده کند؛ بلکه روایت خاصی را که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران مجسم سازد. سبک زندگی را به زبان ساده میتوان چنین تعریف کرد که در زندگی انسان اموری اعم از ابعاد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، مجموعه باورها و ادراکات و مجموعهای گرایشها و ارزشها، تمایلات و ترجیحات و... وجود دارند که یک قالب کلی و روش خاصی از زندگی کردن را برای فرد مشخص میکنند و فرد در آن چارچوب زندگی میگذراند. مبنای مهم در سبک زندگی، جهانبینی و فلسفهای است که فرد برای خود تعریف کرده است؛ و از طرف دیگر، جامعه و اجتماعی که افراد در آن زندگی میکنند جهانبینی و ایدئولوژی خاصی را تعریف نموده که افراد بر اساس آن زندگی خود را میگذرانند. با ظهور دین اسلام بهعنوان دین کامل و نبوی، اصول اخلاقی و اجتماعی زندگی بسیار تحتالشعاع فرامین الهی قرار گرفت و در واقع زندگی متأثر از ویژگیهای اسلام گردید که در آن آرامش و سلامت روانی تضمین شده است (حسینیزاده، علی، 1383، ج 1، ص 67). لذا سبک زندگی نشئتگرفته از باورهای الهی، بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در مقابله و پیشگیری از جرائم، با دارا بودن این عناصر پیشگیری، اهمیت خاصی در جرمشناسی پیشگیرانه و ایجاد نظم در جامعه پیدا کرده است. عدالت اجتماعی و نظم و انضباط به مفهوم واقعی و عمیق خود در جامعهای حاکم میشود که باور به خدا و حضور و مشاهده خداوندی و روز رستاخیز در آن وجود داشته باشد. پرورش فضایل اخلاقی و جلوگیری از رذایل روحی و کنترل هوی و هوسها، ایجاد آرامش و اطمینان از جمله آثار ارزشمندی است که در پرتو باور به این امور به وجود میآید (جمعی از نویسندگان، 1386، ج 1 و 2، ص 246). با نگاهی به آموزههای دینی میبینیم که آنچه امروزه از آن بهعنوان پیشگیری از جرم یاد میشود در تاروپود پیامهای آسمانی و رهنمودهای انبیا و اولیاء الهی بوده است. ایمان به خدا و یاد او یک نیاز فطری و برخاسته از روحیه خداخواهی و خداجویی انسان است. حال اگر آدمی این میل فـطری را نـادیده بـگیرد و از یاد خدا غافل شود، دچار تعارض و عدم تعادل در درون میشود و این مسئله زمـینه را بـرای ارتکاب جرم و گناه در وجود آدمی فراهم میکند. لذا از بدیهیترین اثرات ایمان به خدا، سلامت روح و تـعادل و تـوازن در رفـتار است که انسان را از ارتکاب جرم و گناه دور میکند. با توجه به اهمیت و نقش سبک زندگی اسلامی و بخصوص نقش نماز در پیشگیری از جرم، در این پژوهش سعی شده است تا این تأثیرات سبک زندگی اسلامی بر پیشگیری از جرم، مورد واکاوی قرار گیرد و دید جامعی در مورد نقش سبک زندگی اسلامی در پیشگیری از جرم ارائه شود.
روش پژوهش
این پژوهش، کیفی و از نوع تحلیل فلسفی است که جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. هدف پژوهش، تحلیل فلسفی، فهم و بهبود بخشیدن مجموعه مفاهیم یا ساختارهای مفهومی است که بر حسب آن تجربه را تفسیر میکنیم، مقاصد را بیان میداریم، مسائل را ساختبندی میکنیم و پژوهشها را به اجرا در میآوریم. در این پژوهش، مسئلة سبک زندگی اسلامی و پیشگیری از جرم با تأکید بر نقش نماز مورد تحلیل، تفسیر و وضوحبخشی قرار میگیرند. همچنین، روش گردآوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و جستوجوی اطلاعات علمی از منابع مکتوب و دیجیتال است.
نظریات سبک زندگی
از نظریهپردازان معاصر و معروف در حوزة سبک زندگی میتوان به گیدنز و بوردیو اشاره کرد. به طور خلاصه نظریه گیدنز استدلال میکند، در دنیای مدرن، منابع همارز دیگری برای تفسیر کنش در دسترس افراد قرار دارد و همین امر تنوع گزینهها را زیاد کرده است. یکی از پیامدهای آن اهمیت یافتن شیوه زندگی و اجتنابناپذیر بودن آن برای فرد است. شیوههای زندگی به صورت عملکرد روزمره در میآیند. عملکردهایی که در نوع پوشش، خوراک، طرز کار و مصرف تجسم مییابند. شخصی که خود را به یک شیوه زندگی معین متعهد میداند، انتخابهای دیگر خارج از موازین و معیارهای خویش میبیند (گیدنز، 1378، ص 111-122). برایناساس، میتوان نتیجه گرفت که سبک زندگی بهعنوان منبع تفسیر و هویتساز افراد میتواند بر انتخاب الگوهای رفتاری تأثیر بسزایی داشته باشد. سبک زندگی با فرصت انتخابی که به وجود میآورد، به افراد تا حدی آزادی عمل میدهد تا بتوانند در زندگی خود دست به انتخاب بزنند. در نتیجه ممکن است افراد الگوهای رفتاری مختلفی نظیر رفتار بزهکارانه را برای خود برگزینند (اباذری و چاوشیان، 1381). بوردیو در نظریة تجربه و پویایی گزینش خود، معتقد است: پرورش شخص در خانوادهها و طبقههای خاص، خواستهها و تجربیات اولیهای از زندگی برای فرد فراهم میکند که بعدها به برداشت، سلیقه و علاقه او تبدیل میشود. این خواستهها قابلیت نقل مکان دارد و در تمام اشکال اعمال، فعالیت و مصرف فرد خودنمایی میکند که باعث تصویر متفاوتی از کردار و فعالیت در ذهن افراد میشود. این تفاوت در سلیقهها و فعالیتها به سبکهای گوناگونی بستگی دارد که نیاز به انواع متفاوتی از شایستگی فرهنگی دارند (ابراهیمی و همکاران، 1390).
سبک زندگی در اسلام
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که سبک زندگی در اسلام بر چه چیزی استوار است؟ بهطورکلی، نظر اسلام به نظر فردگرایان و جمعگرایان شبیه نیست، بلکه اسلام معتقد است: انسان و زندگی اجتماعی وی هر دو در تحلیل مسائل اجتماعی مهم هستند (بهشتی و افخمی اردکانی، 1386). علامه طباطبائی یکی از بزرگترین اندیشمندان اسلام است که بهطورکلی به مشارکت متربیان در تعیین قوانین گروه، بهعنوان یکی از راههای مؤثر در رفتار اجتماعی اعتقاد دارد، اما این روش را به تنهایی کافی نمیداند؛ و در کنار این عامل به نقش ایجاد کنترل درونی در افراد تأکید میکند (طباطبائی، 1374، ج 16، ص 133-137). برایناساس، میتوان گفت: علامه با اعتقاد به نیروی بیشتر جامعه نسبت به فرد معتقد است اگر ابتدا جامعه و سبک زندگی اصلاح نشود، رفتار اجتماعی درست و غیربزهکارانه به وجود نمیآید. توجه به دین در سبک زندگی و تربیت اجتماعی اساسی برای تعدیل عقل و رأی افراد جامعه بهعنوان یکی از مؤلفههای سبک زندگی است؛ چرا که عقل و رأی که در دیدگاه اصالت فرد اهمیت زیادی دارد به تنهایی ممکن است در تشخیص حقیقت اشتباه کنند. بنابراین، کاربرد دین در سبک زندگی از دیدگاه علامه طباطبائی عبارت است از: 1. ایجاد کنترل درونی از طریق پرورش اخلاقی مبتنی بر توحید؛ 2. پیشگیری از بروز رفتارهای غیراخلاقی و بزهکارانه (عابدی و همکاران، 1390).
پیشگیری از جرم
«پیشگیری»، در لغت بهمعنای «جلوگیری» و «دفع» آمده است و پیشگیری کردن یعنی «مانع شدن» (معین، 1381، ص 933) که با مفهوم اصطلاحی آن در علوم جنایی هماهنگی دارد. پیشگیری امروزه در معنای «پیشبینی کردن» یا «آگاه کردن و هشدار دادن» به کار میرود (نجفی ابرند آبادی، 1378). از نظر ریشهشناسی، کلمة پیشگیری دارای دو بُعد است: 1. بهمعنی «پیشدستی کردن، پیشیگرفتن و جلوی چیزی رفتن»؛ 2. بهمعنی «آگاه کردن، خبر چیزی را دادن و هشدار دادن» است. اما در جرمشناسی پیشگیرانه، پیشگیری در معنی نخست آن مورد استفاده قرار میگیرد، یعنی با استفاده از فنون مختلف از وقوع بزهکاری جلوگیری کردن است و هدف از آن، جلوی جرم رفتن و پیشیگرفتن از بزهکاری است. از نظر علمی نیز، «پیشگیری از جرم به مجموعه اقداماتی گفته میشود که برای جلوگیری از فعل و انفعال زیانآور محتمل برای فرد یا گروه و یا هر دو به عمل میآید. مثل پیشگیری از جرائم جوانان و پیشگیری از حوادث در جادهها» (جمعی از نویسندگان، 1386، ج 1 و 2، ص 536). شاید بتوان گفت که به تعداد صاحبنظران جرمشناسی، تعریف و طبقهبندی (تیپولوژی) از پیشگیری ارائه شده است.
در موضعِ پیشگیری از وقوع جرم، مروری بر تعاریف ارائه شده پیرامون جرم امری گریزناپذیر است هرچند برخی از صاحبنظران علم جرمشناسی مانند راب وایت و فیونا معتقدند: پاسخ صریحی در خصوص اینکه جرم چیست؟، وجود ندارد. این دو نفر میگویند: تعریف جرم متناسب با دغدغهها و جهانبینی افراد متفاوت است. برخی دیگر از جرمشناسان مثل ریچارد اشنایدر و تدکچین جرم را رویدادی پیچیده دانسته و میگویند: جرم زمانی اتفاق میافتد که چهار عامل همزمان با هم وجود داشته باشند: قانون، مجرم، هدف و مکان وقوع جرم. آنها به نقل از فرهنگ انگلیسی آکسفورد جرم را اینگونه تعریف میکنند: «عملی دارای مجازات قانونی که به موجب قانون ممنوع بوده و برای رفاه عمومی مضر باشد» (ریچارد و تدکچین، 1386، ص 19).
گسن، جرمشناس فرانسوی، برای پیشگیری چهار معیار در نظر گرفته است: 1. اقدامی پیشگیرنده تلقی میشود که هدف اصلی آن تضمین پیشگیری از بزهکاری یا «انحرافات جرمگونه» باشد، یعنی اقدام مؤثر علیه عوامل یا فرایندهایی که در بروز بزهکاری و انحراف، نقش تعیینکننده و قاطع ایفا میکنند. 2. تدابیر یا اقدامهای پیشگیرنده جنبه جمعی دارد، یعنی مخاطب آن، کل جمعیت یا گروه یا بخش معینی از آن است. 3. زمانی که هدف اجتناب از انتخاب رفتارهای مجرمانه یا منحرفانه است، اقدامها یا تدابیری پیشگیرانه خوانده میشود که قبل از ارتکاب اعمال بزهکارانه یا کجروانه و نه بعد از آن اعمال شوند. 4. بالاخره، اگر پیشگیری شامل اعمال تدابیر یا اقدامهایی قبل از ارتکاب هر جرم کیفری یا پیش از انتخاب هر رفتار منحرفانه است، در آن صورت، این تدابیر یا اقدامها نمیتوانند مستقیماً قهرآمیز و سرکوبگر باشند؛ زیرا اعمال سرکوبی کیفری مستلزم آن است که جرمی قبلاً ارتکاب یافته باشد (نجفی ابرندآبادی، ۱۳۸۷، ص ۲۵).
پیشگیری در دین اسلام
ایمان به خدا سبب نگرش مثبت در انسان میگردد و این نگرش مثبت، او را به انجام اعمال شایسته تـشویق و از زشـتی و ناپسندی بازمیدارد. ثمرات بندگی خدا، همانا صداقت، عدالت، اخلاص، ایثار، فداکاری و گذشت است. این ویژگیها باعث خودکنترلی فرد میشود. دین با ایجاد یک سامانه کنترل درونی قوی در انسانها، آنـها را از انـجام کـارهای خلاف باز میدارد. در سالهای اخیر دین، بهمنزله یکی از عمدهترین عوامل مؤثر بر اعمال و حالات روانی، مورد تـوجه بـسیاری از متخصصان علوم رفتاری قرار گرفته است. تا جائیکه برخی دین را عامل اساسی در بهداشت فـردی و اجـتماعی مـعرفی کردهاند. دینداری، پیامدهایی در دو سطح فردی و اجتماعی دارد. در سطح فردی، میتوان به آثاری چون آرامـش روانی، خشنودی و رضایت از زندگی و معنا بخشیدن به آن، تفسیر صحیح از مرگ و سلامت جسمانی اشـاره کرد. در سطح اجتماعی نـیز مـیتوان از نوعدوستی، انسجام اجتماعی و حس مسئولیتپذیری و کاهش جرم و بزهکاری نام برد. حال این مسئله را مورد بررسی قرار میدهیم که دین با استفاده از چه راهکارهایی موفق به ایجاد چنین مصونیتی در انـسان میشود. بهطوریکه آدمی حتی در خلوت و در شرایطی که چشمان نظارهگر انسانی وی را کنترل نمیکنند، ازجرم و گناه اجتناب میکند.
در نگاه اول، ممکن است نقش جهانبینی توحیدی در پیشگیری از جرم و گناه چندان چشمگیر نباشد؛ اما با کمی دقت در منابع حقوق اسلام، بهویژه در آیات قرآن کریم، نقش بازدارندگی جهانبینی توحیدی در جلوگیری از جرم و گناه به خوبی قابل درک است. بیتردید، توحید و یکتاپرستی تنها یک امر درونی نیست، بلکه اعتقاد به حاکمیت خدا دارای آثار عملی در حیات مادی، معنوی و زندگی اجتماعی است و هرگونه فعالیت را تحتالشعاع خود قرار میدهد. به همین دلیل، پیروی از دین مبین اسلام یعنی پذیرفتن حاکمیت خداوند بر جهان و انسان (به گونهای که همه عالم، محضر حق تعالی دانسته شود) و اعتقاد به روز حساب و معاد نقش بسیار زیادی در بازدارندگی فرد در ارتکاب جرم و گناه دارند. از این دیدگاه، جهانبینی توحیدی عاملی است که انسان را در کلیه شرایط، از انحراف و گناه بازمیدارد. نقش بازدارندگی این عامل نسبی است و در نزد همه افراد یکسان نیست، بلکه بستگی به میزان پایبندی آنها به مبانی جهانبینی الهی دارد. بنابراین، هر اندازه درجه ایمان و اعتقاد به خداوند در نزد مسلمانان بیشتر باشد، احتمال ارتکاب جرایم و معصیت کمتر خواهد بود. از طرف دیگر، قرآن کریم در داستان حضرت یوسف (ع) با ظرافت خاصی، نقش مبانی عقیدتی و جنبههای بازدارندگی اعتقاد به جهانبینی توحیدی را تبیین کرده است (غلامی، 1383، ص 222).
راهکارهای مقابله با گناه (پیشگیری در آیات و روایات)
انسان برای اینکه در پرتگاه و درة گناهان و جرائم سقوط نکند، نیازمند یک اهرم است. از این جهت خطوط کلی کنترل انسان در برابر گناه را میتوان در امور ذیل خلاصه کرد:
1. تفکر: تفکر در عواقب کار، عامل مصونیت از گناه است. تفکر صحیح، مستقیم یا غیرمستقیم، عامل بازدارنده از انحرافات و گناهان میشود، و همچون آینه صاف، نشاندهندة زیباییها و زشتیها است؛ چنانکه حضرت علی (ع) میفرماید: «الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ» (نهجالبلاغه، ح 5)؛ فکر آینه صاف است.
2. شناخت حقتعالی و توجه به حضور خدا در همه جا: ایمان به خدا و اعتقاد به اینکه او بر همه چیز دانا و همیشه حاضر است، چنان نیرویی در انسان در برابر گناه به وجود میآورد که او را در برابر گناهان همچون سپری فولادین، نفوذناپذیر میکند. نیروهای انتظامی و امنیتی، هرچند قوی و گسترده باشند، قادر به جلوگیری از گناهان مخفی نیستند و هرگز نمیتوانند در کنترل گناهان در خلوت، نقشی داشته باشند، ولی ایمان درونی میتواند نقش خللناپذیری در بازداری انسان از گناهان آشکار و پنهان ایفا کند، در آیات و روایات بر نقش ایمان در بازداری از گناه بسیار تکیه شده است. خداوند میفرماید: «أَلَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یرَى» (علق: 14)؛ آیا انسان نمیداند که خداوند [همه کارهایش را] میبیند؟. «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ» (فجر: 14)؛ قطعاً پروردگار تو در کمینگاه است. «یعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْینِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر: 19). خداوند چشمهایی را که به خیانت گردش میکند، میداند و بر آنچه در سینهها پنهان است، آگاه میباشد. «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ» (اعراف: 23)؛ پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد خدا میافتند و بینا میگردند.
شناخت درست از خداوند موجب میشود که رفتار فردی و اجتماعی انسان تحت تأثیر آن قرار گیرد. برای نمونه، اگر انسان بداند که اعمال انسانی به خداوند عرضه میشود، میکوشد تا پیش از آنکه عرضه شود خودش به حساب و کتابش رسیدگی کند و مراقب اعمال خویش باشد. امام حسین (ع) فرموده است: «ان اعمال هذه الامه ما من صباح الا و تعرض علیالله عزّ و جل» (مجلسی، 1404ق، ج 70، ص 353، ح 54)؛ همانا اعمال امت، هر بامدادان بر خداوند عرضه میشود.
3. خودشناسی و توجه به شخصیت انسانی: یکی از عوامل بازدارندة گناه این است که انسان شخصیت خود را بشناسد و به آن توجه داشته باشد، چراکه وقوع بخشی از گناهان به این خاطر است که انسان به ارزش خود پینبرده است اگر انسان به کنه ذات خود پی ببرد و بداند از کجا آمده و آمدنش بهر چه بوده، یقیناً در برابر گناهان لغزشی نخواهد داشت.
انسان از نگاه قرآن، خلیفه خدا و کسی است که فرشتگان بر او سجده کردند و خداوند همه چیز را برای او آفریده و به تسخیرش درآورده است. «وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ» (جاثیه: 13)؛ و خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه در زمین است، از سوی خود مسخر شما ساخته. این تعبیرها گویای شخصیت ارزشمند و والای بشر، و مواهب مادی و معنوی الهی به اوست که گل سرسبد موجودات است.
4. ایمان به معاد و یاد مرگ: ایمان به معاد، یعنی ایمان به یک زندگی ابدی و برتر که همه چیز آن از روی حساب است. ایمان به معاد، یعنی ایمان به دریافت کیفر و پاداش اعمالی که ما در دنیا انجام دادهایم؛ یعنی هیچکدام از نیکیها و بدیهای ما نابود نمیشود. چنین عقیدهای نقش عمیقی در پرورش روح انسان دارد. ازاینرو، آیات توجه ویژهای به آن دارند. «یوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍ مُحْضَرًا ...» (آلعمران: 30)؛ روز قیامت روزی است که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده است، حاضر میبیند... . «خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ» (قمر: 7)؛ انسانها از قبرها بیرون میآیند، درحالیکه چشمهایشان (از وحشت) خاشع و به زیر افتاده است و همچون ملخهای پراکنده (بیهدف) به هر سو میدوند.
5. خداترسی و ترس از عواقب گناه: یکی از عوامل کنترلکننده گناه، ترس از خدا و عواقب گناه است. رسول اکرم (ص) میفرماید: «مؤمن گناهش را چون سنگ بزرگی مینگرد و میترسد که آن سنگ بر سر او فرود آید، ولی کافر گناه خود را چون پشهای مینگرد که از کنار بینیاش عبور کند» (محمدی ریشهری، 1385، ج 3، ص 182). همچنین، اگر بداند باید همواره رضایت خداوند را جلب کند تا از خشم و غضب خداوندی در امان باشد، به جای رضایت خلق و معصیت خالق به رضایت خالق میاندیشد هرچند خلقی را معصیت کند و طبق دستور والدین مشرک خویش یا مسئولان و رهبران طاغی خود عمل نمیکند و تنها رضایت خداوند را میجوید. امام حسین (ع) در این زمینه جلب رضایت مردم با نارضایتی خداوند را نادرست دانسته و فرموده است: «من طلب رضیالناس بسخط الله وکله الله الیالناس» (مجلسی، 1404ق، ج 75، ص 126، ح 8)؛ کسی که برای جلب رضایت مردم، موجب غضب خدا شود، خداوند او را به مردم وا میگذارد.
نقش عبادت و بخصوص نماز در پیشگیری از وقوع گناه و جرم
عاملی که میتواند تمام موارد یادشده را تضمین کند، عبادت است. اگر انسان به شناخت کامل از خود و معاد و... برسد، یقیناً به خاطر شکرگزاری و حتی خوف و ترس هم که باشد به عبادت خداوند میپردازد. عبادات، اگر به طور صحیح و با شرایط انجام گیرند، علاوه بر پاداش بسیار معنوی، در کنترل گناه هم مؤثرند. در قرآن هدف از روزه گرفتن تقوا و پاکسازی ذکر شده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره: 183)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر شما روزه واجب شد؛ چنانکه بر آنان که پیش از شما بودند، مقرر شد، باشد که پرهیزکار شوید.
رسول اکرم (ص) فرمود: «مثل الصّلوة کمثل النَّهر الجاری کلّما صلّی کفرت ما بَینهما» (حرعاملی، 1409ق، ج 3، ص 7)؛ نماز مانند آب جاری است، هر زمان انسان نمازی میخواند، گناهانی را که میان دو نماز انجام شده است، از میان میبرد. اصولاً مسلمانی که میخواهد نماز، روزه یا حج بجا آورد، مراقب است تا آنچه را که موجب از بین رفتن عبادات است، انجام ندهد. همین مراقبت یک نوع تمرین برای تقویت اراده و بالا بردن توان خود در برابر گناهان است؛ چراکه مقدار پرهیز از گناه، به مقدار اراده و استقامت انسانها بستگی دارد. از طرف دیگر، نمود و تجلی اصول دین در نماز است بهطوریکه آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر آیه «إنَّ الصلوةَ تنهی عنِ الفحشاء و المنکرِ» با اشاره به اعمال مختلف در مجموعه نماز مینویسد: «طبیعت نماز ازآنجاکه انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مىاندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشاء و منکر است» (ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، 1374، ج 16).
نماز بهترین و عالیترین اعمال دینی است که دین اسلام به آن توجه زیادی کرده است و همینطور یک نیاز حقیقی و ضروری انسان است به میزان ضرورتی که برای افراد و اجتماع دارد دارای فواید و آثار فردی و جمعی است و همان نسبت که وجود آن منشأ خیرات و برکات است و فقدان آن نیز زیان بار است. اگرچه عبادت در تمام ادیان الهی وجود دارد ولیکن بهترین نماز و زیباترین نوع عبادت نماز است که در اسلام آمده است و همینطور اکمل عبادت خدای تعالی نماز است (باوندی، ۱۳۸۸). نماز عامل موفقیت در انجام کارهاست و توفیقات الهی را روزافزون میکند. احکام آن به گونهای است که رعایت دقیقش اثرات زیادی در حوزههای فردی، اجتماعی، فکری، اخلاقی، خانوادگی، روحی و روانی دارد. نماز، جوابگوی حل معضلات اجتماعی و خانوادگی است. نماز یک مکتب علمی و عملی برای پرورش ایمان و تعهد است. طبق بررسیهای دانشهای نوین، شخصیت انسان متأثر از عوامل درونی و بیرونی است که نماز در هر یک از این عوامل نقش مهمی دارد. شادابی جسم و روان در سنین مختلف، یکی از نیازهای جوامع امروز است و انسان اگر به حال خود رها شود در مشکلات طاقت فرسای زندگی قرار میگیرد پس نماز یک نیاز اساسی انسان است و دارای برکات بسیاری میباشد. نماز باعث ثبات شخصیت و اخلاق انسان و آرام شدن قلب و روح میشود. چراکه در نماز همه حواس و جسم متوجه خدا میشود و به هیچ چیز جز خدا و آیات قرآن که در نماز بر زبان آورده میشود فکر نمیشود، این امر باعث ایجاد آرامش و آسودگی روان انسان میشود (شهابی، 1388).
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «نخستین چیزی که خداوند بر امت من واجب کرد نمازهای پنجگانه است، و نخستین عملی که از آنان بالا برده میشود، و از آنان سؤال میشود همان نماز است». همچنین امام باقر (ع) فرمودند: «اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت اهلبیت (ع)». همچنین می فرمایند: «نماز ستون دین است، مَثَل آن مَثَل ستون خیمه است که وقتی استوار باشد میخها و طنابها پا برجاست، و هرگاه ستون آن کج و شکسته شود هیچکدام از آنها استوار نمیمانند» (مجلسی، 1404ق، ج 82، ص 218). امام صادق (ع) میفرمایند: «نخستین چیزی که از بنده حسابرسی میشود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته میشود، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد» (حرعاملی، 1403ق، ج 3، ص 22).
با توجه به احادیث فوق، اصل و اساس و ستون دین اسلام و سبک زندگی اسلامی نماز است و سایر اعمال و رفتار فرد مسلمان وابسته به نماز است؛ یعنی اگر فرد در اقامه نمازش ثابتقدم باشد سایر اعمالش را نیز به بهترین وجه انجام میدهد.
قرآن مىفرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (عنکبوت: 45)؛ نماز از فحشاء و منکرات نهى مىکند، درحالیکه ما بسیارى از نمازگزاران را مىبینیم که از ارتکاب گناهان بزرگ پروایى ندارند؛ چرا نماز آنان بازدارنده از فحشاء و منکرات نیست؟.
در پاسخ این اشکال، برخی از مفسران گفتهاند: نماز مانند انسانى است که دیگرى را از فحشاء و منکرات نهى مىکند، به شخص نمازگزار مىگوید: زنا مکن، ربا مخور، دروغ مگو، و... اما همانطور که در آن انسان، لازمه نهى این نیست که شنونده گوش هم بدهد، و از گفته او از منکر دوری کند، در نماز نیز چنین است؛ یعنى نماز مرتب به نمازگزار مىگوید که چنین و چنان مکن، اما لازمة این نهى این نیست که نمازگزار هم از نهیاش اطاعت کند، و از آن کارها دست بردارد. مگر نهى نماز از نهى خدا مهمتر و مؤثرتر است؟! خداى متعال در آیة شریفه میفرمایند: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»؛ به درستى که خداوند امر مىکند به عدل و نیکى کردن و به عطا کردن به نزدیکان، و نهى مىکند از کار زشت و ناپسند (نحل: 90).
علامه طباطبائی، در جواب از اشکال مطرح شده میگوید: آنچه از سیاق آیه برمىآید؛ این است که اگر دستور دادهاند که مردم نماز بخوانند، براى این است که نماز آنان را از فسق و فجور بازمىدارد، و این تعلیل مىفهماند که نماز عملى است عبودى که بجا آوردنش صفتى در روح آدمى پدید مىآورد که آن صفت - به اصطلاح معروف - پلیسى است غیبى، و صاحبش را از فحشاء و منکرات بازمىدارد، و در نتیجه جان و دلش را از قذارت گناهان و آلودگىهایى که از اعمال زشت پیدا مىشود، پاک مىنماید (طباطبائی، 1374، ص 197).
بر اساس آنچه که گفته شد، میتوان گفت: هر نمازى به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است، نهى از فحشاء و منکر مىکند، گاه نهى کلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود. ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچگونه اثرى در او نبخشد هرچند نمازش صورى باشد، هرچند آلوده گناه باشد، البته اینگونه نماز تأثیرش کم است. اینگونه افراد اگر همان نماز را نمىخواندند شاید از این هم آلودهتر بودند. به هر حال، نهى از فحشاء و منکر سلسلهمراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط، داراى بعضى از این درجات است. به عبارت دیگر، طبیعت نماز ازآنجاکه انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مىاندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشاء و منکر است.
یکی دیگر آثار نماز که با توجه به سبک زندگی اسلامی میتواند موجب پیشگیری از جرم شود این است که نماز انسان را از سرقت بـازمـیدارد. یکی از جرائم اجتماعی مبتلا به، سرقت است کـه رواج آن در جامعه سبب میشود بـسیاری از هـنجارهای اجتماعی شکسته میشـود؛ اما نماز انسان را از این عمل زشت بازمیدارد. در روایتی از پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) نقل شده است: «فـلان مـرد در روز نـماز مـیخـواند و در شب دزدی میکـند. پیامـبر (ص) فرمود: نماز او را از دزدی باز میدارد» (کـاشانی، بیتا، ج ٧، ص ١٦٥).
نتیجهگیری
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان اینگونه نظریات مطرح شده را تحلیل کرد:
1. سبک زندگی را به زبان ساده میتوان چنین تعریف کرد: در زندگی انسان اموری اعم از ابعاد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، مجموعه باورها و ادراکات و مجموعهای گرایشها و ارزشها، تمایلات و ترجیحات و... وجود دارند که یک قالب کلی و روش خاصی از زندگی کردن را برای فرد مشخص میکنند و فرد در آن چارچوب زندگی میگذراند. مبنای مهم در سبک زندگی، جهانبینی و فلسفهای است که فرد برای خود تعریف کرده است؛ و از طرف دیگر جامعه و اجتماعی که افراد در آن زندگی میکنند جهانبینی و ایدئولوژی خاصی را تعریف نموده که افراد بر اساس آن زندگی خود را میگذرانند. جهانبینی و فلسفه زندگی که فرد انتخاب میکند بر امور زندگی وی تأثیر دارد و بر اساس این جهانبینی فرد از گناهان و بالتبع جرائم پرهیز میکند.
2. جهانبینی توحیدی عاملی است که انسان را در کلیه شرایط از انحراف و گناه بازمیدارد؛ نقش بازدارندگی دین و جهانبینی و بخصوص نماز نسبی است و در نزد همه افراد یکسان نیست، بلکه بستگی به میزان پایبندی آنها به مبانی جهانبینی الهی دارد. هر اندازه درجه ایمان و اعتقاد به خدا در نزد فرد بیشتر باشد احتمال ارتکاب گناه و جرائم کمتر خواهد بود.
3. نماز، امری واجب است، و دارویی شفابخش برای هر درد بیدرمان و کلید پیروزی برای رسیدن به هر موفقیت الهی است و راه رستگاری و رسیدن به کمال دنیوی و اخروی میباشد. نماز جوشش فطرت و تراوش زلال الوهیت است. نماز را میتوان پلیسی غیبی دانست که صاحبش را از فحشا و منکرات و بالتبع جرائم بازمیدارد و میتوان گفت: منظور از نماز، رسیدن به صفت بازدارندگی است.
4. در مجموع میتـوان گفت: برای تـهیه بـرنامهای جهت پیشگیری از جرم، باید بـه دین بـهعنوان منبعی جامع که تسلط دقیق و عمیق بر رفتار بشر دارد، توجه خاص داشـت. تـوجه به مبانی دینی و اعتقادی در هـر جـامعه و تـرویج اصول مذهبی مـیان مـردم، میتواند باعث کـاهش آمـار جرم و ایجاد فضای سالم برای رشد و تکامل اخلاقی افراد شود. در واقع سبک زندگی اسلامی با توجه به مزایایی که در مطالب قبلی به آنها اشاره شد، این امکان را میتواند فراهم کند که افراد کمتر به جرم کردن بپردازند.