نوع مقاله : تخصصی
نویسنده
استادیار گروه فلسفه شدن اسلامی فرهنگستان علوم اسلامی، قم،ایران
چکیده
پژوهش حاضر درصدد تحلیل علل و عوامل آسیبهای اجتماعی در فرهنگ عمومی جامعه اسلامی است که بهتدریج جوامع دینی را به وضعیت بحرانی سوق میدهد. بررسی علل و عوامل اجتماعی، این تحقیق با تکیهبر برخی دادههای تحلیلی و توصیفی نظریهپردازان اجتماعی و نظریههای توسعه اجتماعی، نسبت به وضعیت بحرانی جوامع توسعهیافته و درحال گذار، تلاش میکند به عوامل زیرساختی آسیبها بپردازد.البته این وضعیت بحرانی وتبعا نوع تحلیل ها از آسیب ها دراین دوجامعه به نحویکسان نمی باشد. مسئلهی جدی در پیدایش آسیبها و ناهنجارهای اجتماعی این که آیا فاعلیت و اختیار و انتخاب سوء کنشگران اجتماعی و مشارکت هوشمندانه و فعالانه آنها، نقش اصلی را بازی میکند؟ یا اساساً عاملیت و الزامات جبرگونه ای ساختارالگوهای اجتماعی متغیراصلی در آسیبها بوده و فاعلیت ارادی انسانها در این بستر نقش فرعی دارد؟ روش شناسی این تحقیق، مبتنی برگردآوری دادهها از طریق مطالعات کتابخانه ای وتحلیل کیفی متن است.نتایج این روش نشان میدهد که نقش عاملیت ساختارهای نظری و عینی برآمده از شبکه علوم سکولار و نظام کارشناسی غرب را که امروزه در قالب نظریه ها ومدلهای توسعه اجتماعی عرضه میشود ازآنجا که سکولار و مبتنی بر نظام سرمایهداری است، طبعاً الگوی تولید،توزیع،مصرف،درحوزه قدرت،ثروت،دانش، با مکانیزم طبقاتی صورت میگیرد که در انحطاط و تخریب سبک زندگی فردی و اجتماعی نقش اساسی دارد، که الزامات و نتایج مثبت و منفی آن را، بهوضوح میتوان در تغییر اخلاق اجتماعی، امنیت و ثبات اجتماعی یا سلب آن شاهد بود.
کلیدواژهها